دختری که دراخر بهم گفت برادر

دختری که در نهایت منو برادر خطاب کرد

دختری که دراخر بهم گفت برادر

دختری که در نهایت منو برادر خطاب کرد

با سلام
من پسری ۲۲ساله هستم
ازتون میخوام کمکم کنین و واقعا حق جواب بدید
من ترم سوم حسابداری ام و دخترای زیادی تو پی ویم برای درسکمک خواستن پیام میدن و قصد و قرضی ام ندارن در طول این سه ترم من از یک دختری خوشم اومد و بهش ابراز علاقه کردم چندین بار اما اون ردم نمیکرد و میگفت فعلا نمیخواد به این چیزا فکر کنه گفتم اگر شخصی توی زندگیتونه یا من براتون جذاب نیستم بگید که اززندگیتون بیرون برم اما نمیگفت و وفتی امتحانات تمام شد یهو منو برادر خودشخطاب کرد و گغت مثله داداشم میمونی چرا از اول نگفت ک انصد درگیرشنشم نکید توروخدا بخاطر این بوده ک قلبم نشکنه نه اون بهم نامردی کرد ازم استفاده کرد تا امتحاناتشو بده وقتی بهم گفت برادر عصبی شدو بدو بسرا گفتم به خانوادش و گغتم تو خانواده و پدر مادر نداری ک اینجوری ا یتم کردی بعد اصرار کردم تا چندین روزک بلاکم کنه تا نتونم بهش پیام بدم چون بدجور درگیرششدم یهو که گفت برادر و بدو بیرا هارو شنید بعدشبلاک کرد همین تمروزم با اکانت دیگه ای برای بار سوم گفتم منو ببخش بابت لد دهنیم اما واقعا اون چ ا این رفتارو کرد من که براش کم نذاشتم
اون خیلی از خودشپیش من تعرسف میکرد و همشون هم واقعی بودن اون پولداره ولی پولکی نیست
من وفتی میدم از بقیه خانمای کلاس متفاوت تره واقعا دلم گرفتش

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

سلام من علی هستم ۲۲ ساله من وقتی وارد دانشگاه شدم ویروس اومد و مجازی شد اما کلاسات مجازی رو شرکت میکنم و الان ترم سوم هستم در طول نرم اول در گذو های واتس اپی دختر های زیلدی میدیدم و اونا بابت اینکه من درسم خوب بود پیام میدادن ولی از بین این دختر ها یکی بود ک خیلی منو جذب کرده بود اما من فقط جذبش شدم جذب اینکه پی وی بقیه نمیرفت تو گذو ها فقط خیلی کم اونم برای درس میپرسید شاید در طول یک ترم فقط دو جمله میگفت من تحت تاثیر قرار گرفتم و ایشون مدام سوالات درسشون رو از من میپرسبدن و کمک میکردم تااینکه من کم کم به نبودنشون و اینکه اگه پیام نمیداد اذیت میشدم یک روز گفت اگه کتابو ک استاد گفته تهیه نکردید بیایید مال منو ببرید باید به طور خلاصه بگم همه جوره با من خوب بود و جز من با کسی انقد گرم نمیگرفت ولی خودشم میگفت ک از بین بچه هافقط لخاطر اینکه نظر بدی بهش ندارم با من خوبه و شوخی میکنه اما در انتهای ترم دوم من بااون نگاه اولی ک رفتم کتابو ازشگرفتم یک دل ن صد دل شیفتش شدم و دیدم بله واقعا دلم باش تنگ میشه اما اخرش بهش تبراز کردم ک علاقه دارم اون چند باری مبگفت نمیخوتم فعلا ب این چیزا فکر کنم اینجوری و فلان و.. حدود دوماه بود ک هی مبگفت و هی مبگفت نمیخوام ب این چیزا فعلا غکر کنم ذهنم درگبره من بهش گفتم اگه کسی تو زندگیتونه یا من مورد علاقتون نیستم بگید گفت نه هر شخص دیگه ای ام بود همینو میگفتم گفتم پس اگه تا ده سالم باشه من صبر میکنم گفت اگه دوسم دارید پس فعلا بحثشو نیارید چون دوس ندارم ابنجور ک مبگفت فکر مبکردم میخواد شناخت پیدا کنه بعد که امتحانا رسید و تموم شد و من بجاش تمام امتحانات رو دادم باز درخواست دادم ک فکراتونو کردید بخدا قصدم خبره و ازدواج چون ب مادرمم گفته بودم (اون بالاشهره و پولداره اما خدا شاهده که من برای باطنش رفتم جلو نه چیز دیگه ای خدا تو شاهدم باش ) اما اینبار ب جای اینکه بگه فهلا نمیخوام غکر کنم گفت تو مثله برادرمی اینو تکرار کن با خود مثله برادرمی بعد گفت کسب رو دوس دارم  بعد وویس دادم و گریه هامو شنید یهو گفت نخیر دوس ندارم کسی رو خواستم دس از سرم برداری,من کلی دل شکسته شدم و از روی عصبانیت بهش بدو بیرا گفتم و به خانوادش توهین کردم و ازش اصرار کردم که بلاکم کنه تا نتونم پیامش بدم چون نمی تونستم جلوی دل واموندمو بگبرم  الان دیگه هم تو اینسنا هم تلفن هم پیامک هم واتس اپ و تلگرام بلاکم  واقعا چجوری دلش اومد از اول بهم نگفت مثله برادرمی  تا من دبگه انقد دلبستش نشم به خداوندیه خدا ک رفتارش مثه همکلاسی نبود ای خدا تو شاهد باش  حالا هرچی تو تلگرام با اکانت مختلف بهش میگم منو بابت توهینم ببخشه چون  شعورشو دارم ک عذر خواهی  کنم ولی توهم به علاقه من گفتی برادر و کم توهینی نیست حالا از شما عزیزان میخوام کمکم کنین این انسان این دختر چرا اینکارو کرد مقصر کیه کممکم کنبن  ایا میشه باز برگرده دوستان به تکت تک موهای مادرم قسم من اگه این جور نشه بدجور ضربه میخورم ک به عقده ای و کینه ای بودن منو میریونه ممنون میشم واقعا جواب بدید

  • علی ظفری